ترجمه درس 7 عربی هشتم | پادرس
 

ترجمه درس 7 عربی هشتم

تصویر حل تشریحی و گام به گام ترجمه درس 7 عربی هشتم

ترجمه درس 7 عربی هشتم

ویدیو آموزشی حل کامل و مفهومی ترجمه درس 7 عربی هشتم

استاد میرزاپور

        واژگان درس وقتی که: عِنْدَمَا پدران (مفرد: أَب): آبَاء جنگل: غَابَة تباه کردن: إِضَاعَة آهوها (مفرد: غَزَال): غِزْلَان هان! آگاه باش!: أَلَا شادی: فَرَح آورد/می‌آورد: جَلَبَ / يَجْلِبُ جوجه (جمع: فِرَاخ): فَرْخ هیزم: حَطَب همان طور که: كَمَا کبوتر: حَمَامَة کی؟: مَتَى؟ نیازها (مفرد: حَاجَة): حَوَائِج یاری: نَصْر گرگ‌ها (مفرد: ذِئْب): ذِئَاب حمله کرد/حمله می‌کند: هَجَمَ / يَهْجُمُ چهارم: الرَّابِعُ / الرَّابِعَةُ خندید/می‌خندد: ضَحِكَ / يَضْحَكُ ناامید شد/ناامید می‌شود: يَئِسَ / يَيْأَسُ پرنده: طَائِر      

پاسخ و معنی واژگان درس هفتم عربی هشتم سلام دانش‌آموزان کوشا! 🧑‍🏫 کلمات این درس بیشتر مربوط به **طبیعت، حیوانات و زمان** هستند و در دل یک داستان زیبا قرار گرفته‌اند: * **عِنْدَمَا**: **وقتی که**. * **آبَاء**: **پدران**. * **غَابَة**: **جنگل**. * **غِزْلَان**: **آهوها** یا غزال‌ها. * **أَلَا**: **هان! آگاه باش!** (حرف تنبیه). * **فَرَح**: **شادی**. * **جَلَبَ / يَجْلِبُ**: **آورد** / **می‌آورد**. * **فَرْخ**: **جوجه**. * **حَطَب**: **هیزم**. * **كَمَا**: **همان طور که**. * **حَمَامَة**: **کبوتر**. * **مَتَى؟**: **کی؟** (کلمه پرسشی زمان). * **حَوَائِج**: **نیازها**. * **نَصْر**: **یاری**. * **ذِئَاب**: **گرگ‌ها**. * **هَجَمَ / يَهْجُمُ**: **حمله کرد** / **حمله می‌کند**. * **ضَحِكَ / يَضْحَكُ**: **خندید** / **می‌خندد**. * **يَئِسَ / يَيْأَسُ**: **ناامید شد** / **ناامید می‌شود**. * **طَائِر**: **پرنده**. **نکته آموزشی:** کلمات **«جَلَبَ»** (آوردن) و **«أَلَا»** (آگاه باش) را خوب یاد بگیرید. همچنین **«إِضَاعَة»** به معنی تباه کردن یا از دست دادن است. 💡

        متن درس (... أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ...) كَانَتْ مَجْمُوعَةٌ مِنَ الْغِزْلَانِ فِي غَابَةٍ بَيْنَ الْجِبَالِ وَ الْأَنْهَارِ. فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّامِ هَجَمَتْ خَمْسَةُ ذِئَابٍ عَلَى الْغِزْلَانِ. الْغَزَالُ الْأَوَّلُ: إِلَهِي، مَاذَا نَفْعَلُ؟ $eftarrow$ الْغَزَالُ الثَّانِي: لَا نَقْدِرُ عَلَى الدِّفَاعِ. قَالَتْ غَزَالَةٌ صَغِيرَةٌ فِي نَفْسِهَا: «مَا هُوَ الْحَلُّ؟ عَلَيَّ بِالتَّفَكُّرِ. سَأَنْجَحُ». الْغَزَالَةُ الصَّغِيرَةُ شَاهَدَتْ عُصْفُوراً، فَسَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ تِلْكَ الْجِبَالِ عَالَمٌ آخَرُ؟» $eftarrow$ أَجَابَ الْعُصْفُورُ: «لَا». الْغَزَالَةُ الصَّغِيرَةُ مَا يَئِسَتْ فَشَاهَدَتْ حَمَامَةً وَ سَأَلَتْهَا: «يَا أُمَّ الْفِرَاخَيْنِ، هَلْ وَرَاءَ تِلْكَ الْجِبَالِ عَالَمٌ غَيْرُ عَالَمِنَا؟» $eftarrow$ سَمِعَتْ مِنْهَا نَفْسَ الْجَوَابِ. الْغَزَالَةُ شَاهَدَتْ هُدْهُداً وَ سَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ الْجِبَالِ عَالَمٌ غَيْرُ عَالَمِنَا؟» $eftarrow$ أَجَابَ الْهُدْهُدُ: «نَعَمْ». فَصَعِدَتِ الْغَزَالَةُ الْجَبَلَ الْمُرْتَفِعَ وَ وَصَلَتْ فَوْقَهُ فَشَاهَدَتْ غَابَةً وَاسِعَةً؛ ثُمَّ رَجَعَتْ وَ قَالَتْ لِآبَاءِ الْغِزْلَانِ: «أَ تَعْرِفُونَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبَالِ عَالَمًا آخَرَ؟!» وَ قَالَتْ لِأُمَّهَاتِ الْغِزْلَانِ: «أَ تَعْرِفْنَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبَالِ عَالَمًا آخَرَ؟!» فَقَالَ الْغَزَالُ الْأَوَّلُ بِغَضَبٍ: «كَيْفَ تَقُولِينَ هَذَا الْكَلَامَ؟!» $eftarrow$ وَ قَالَ الْغَزَالُ الثَّانِي: «كَأَنَّكِ مَجْنُونَةٌ!» $eftarrow$ وَ قَالَ الْغَزَالُ الثَّالِثُ: «هِيَ تَكْذِبُ.» $eftarrow$ وَ قَالَتِ الْغَزَالَةُ الرَّابِعَةُ: «أَنْتِ تَكْذِبِينَ.» قَطَعَ رَئِيسُ الْغِزْلَانِ كَلَامَهُمْ وَ قَالَ: «هِيَ صَادِقَةٌ. هِيَ لَا تَكْذِبُ؛ عِنْدَمَا كُنْتُ صَغِيراً؛ قَالَ لِي طَائِرٌ عَاقِلٌ: خَلْفَ الْجِبَالِ عَالَمٌ آخَرُ... لَكِنَّهُ مَا قَبِلَ كَلَامِي وَ ضَحِكَ. كَمَا تَعْرِفُونَ أَنَا أَطْلُبُ صَلَاحَكُمْ دَائِماً؛ فَعَلَيْنَا بِالْمُهَاجَرَةِ.» صَعِدَ الْجَمِيعُ الْجَبَلَ وَ وَجَدُوا عَالَماً جَدِيداً وَ فَرِحُوا كَثِيراً.      

پاسخ و معنی متن درس هفتم عربی هشتم درس هفتم با عنوان **«...أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ...»** (زمین خدا گسترده است) یک داستان تمثیلی درباره **جستجو، ناامید نشدن و اهمیت رهبر خردمند** است. **خلاصه و ترجمه داستان:** **شروع ماجرا:** گروهی از آهوها در جنگلی بین کوه‌ها زندگی می‌کردند. روزی **پنج گرگ** به آن‌ها حمله کردند. دو آهوی اول ناامیدانه گفتند: «چه کار کنیم؟ نمی‌توانیم دفاع کنیم.» **تلاش آهوی کوچک:** یک آهوی ماده کوچک با خودش فکر کرد: «راه‌حل چیست؟ باید فکر کنم. موفق خواهم شد.» * **سؤال از پرندگان:** آهوی کوچک از یک **گنجشک** و یک **کبوتر** پرسید: «آیا پشت این کوه‌ها دنیای دیگری هست؟» هر دو پرنده **پاسخ منفی** دادند (آن‌ها فقط دنیای خود را می‌دیدند). * **ناامید نشدن:** آهوی کوچک ناامید نشد و از یک **هُدهُد** پرسید. هدهد پاسخ داد: **«بله.»** **سفر به قله:** آهوی کوچک به بالای کوه بلند صعود کرد و **جنگل وسیعی** دید. او برگشت و این خبر را به بزرگ‌ترها داد. **عکس‌العمل بزرگ‌ترها:** پدران و مادران آهو به او بدبین شدند و گفتند: **«چگونه این حرف را می‌زنی؟»، «انگار دیوانه‌ای!» و «تو دروغ می‌گویی.»** **تدبیر رئیس آهوها:** رئیس آهوها حرفشان را قطع کرد و گفت: **«او راست می‌گوید. او دروغ نمی‌گوید.** من هم وقتی کوچک بودم، پرنده‌ای عاقل این را به من گفت، اما رئیس قبلی حرفم را قبول نکرد و خندید. **چون من همیشه خیر شما را می‌خواهم، بر ما واجب است که کوچ کنیم.»** **پایان:** همه آهوها از کوه بالا رفتند، **دنیای جدیدی** یافتند و بسیار شاد شدند. **نکته کلیدی:** اگر در راه یافتن حقیقت ناامید نشوید و به‌جای پذیرفتن حرف کسانی که خودشان دنیا را ندیده‌اند، به دنبال **فرد آگاه** بگردید، موفق خواهید شد. 💡

بهترین‌ها در فیلیمومدرسه 🧡

برترین معلمان کشور + کارآمدترین روش آموزشی این ترکیب برنده رو از دست نده!

شما اکنون در حال پاسخ به یکی از کامنت های می باشید

نام و نام خانوادگی :

ایمیل :

سوال امنیتی :

5+3

نظر خود را وارد نمایید :